Ganj e Hozour audio Program # 218 - a podcast by Parviz Shahbazi
from 2021-01-31T22:10:42.023393
برنامه صوتی شماره ۲۱۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۲۱۳۳بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شوبیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شودر مصر ما یک احمقی نک میفروشد یوسفیباور نمیداری مرا اینک سوی بازار شوبیچون تو را بیچون کند روی تو را گلگون کندخار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شومشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خونهمچون قدح شو سرنگون و آن گاه دردی خوار شودر گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شووز بهر نقل کرکسش مردار شو مردار شوآمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقانخواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شواین سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دانگر یار غاری هین بیا در غار شو در غار شوتو مرد نیک سادهای زر را به دزدان دادهایخواهی بدانی دزد را طرار شو طرار شوخاموش وصف بحر و در کم گوی در دریای اوخواهی که غواصی کنی دم دار شو دم دار شومولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۹۹۳بود کوری کو همیگفت الامانمن دو کوری دارم ای اهل زمانپس دوباره رحمتم آرید هانچون دو کوری دارم و من در میانگفت یک کوریت میبینیم ماآن دگر کوری چه باشد وا نماگفت زشتآوازم و ناخوش نوازشتآوازی و کوری شد دوتابانگ زشتم مایهٔ غم میشودمهر خلق از بانگ من کم میشودزشت آوازم بهر جا که رودمایهٔ خشم و غم و کین میشودبر دو کوری رحم را دوتا کنیداین چنین ناگنج را گنجا کنیدزشتی آواز کم شد زین گلهخلق شد بر وی برحمت یکدلهکرد نیکو چون بگفت او راز رالطف آواز دلش آواز راوانک آواز دلش هم بد بودآن سه کوری دوری سرمد بودلیک وهابان که بی علت دهندبوک دستی بر سر زشتش نهندچونک آوازش خوش و مظلوم شدزو دل سنگیندلان چون موم شدنالهٔ کافر چو زشتست و شهیقزان نمیگردد اجابت را رفیقاخسؤا بر زشت آواز آمدستکو ز خون خلق چون سگ بود مستچونک نالهٔ خرس رحمتکش بودنالهات نبود چنین ناخوش بوددان که با یوسف تو گرگی کردهاییا ز خون بی گناهی خوردهایتوبه کن وز خورده استفراغ کنور جراحت کهنه شد رو داغ کن
Further episodes of Ganj e Hozour Programs
Further podcasts by Parviz Shahbazi
Website of Parviz Shahbazi