Ganj e Hozour audio Program # 222 - a podcast by Parviz Shahbazi
from 2021-01-31T22:10:42.023393
برنامه صوتی شماره ۲۲۲ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتمامی اشعار این برنامه، PDFمولوی، دیوان شمس، ترجیعات، شماره ۴۰هله ای غریب نادر، تو درین دیار چونی؟هله ای ندیم دولت، تو درین خمار چونی؟ز فراق، شهریاری، تو چگونه میگذاریهله ای گل سعادت، به میان خار چونی؟به تو آفتاب گوید که: « درآتشیم بیتو »به تو باغ و راغ گوید که: « تو ای بهار چونی؟ »چو توی حیات جانها، ز چه بند صورتستی؟چو توی قرار دلها، هله، بیقرار چونی؟توی جان هر عروسی، توی سور هردو عالمخردم بماند خیره، که تو سوگوار چونی؟نه تو یوسفی به عالم؟ بشنو یکی سالمکه میان چاه و زندان، تو باختیار چونی؟هله آسمان عزت، تو چرا کبود پوشی؟هله آفتاب رفعت، تو درین دوار چونی؟پدرت ز جنت آمد، ز بلای گندمی دوچو هوای جنتستت، تو هریسه خوار چونی؟به میان کاسهلیسان، تو چو دیک چند جوشی؟به میان این حریفان، تو درین قمار چونی؟تو بسی سخن بگفتی، خلل سخن نهفتیمحک خدای دیدی، تو در اضطرار چونی؟ز چه رو خموش کردی، تو اگر ز اهل دردیبنظر چو رهنوردی، تو در انتظار چونی؟مولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۲۰۳۶گفت موسی با یکی مست خیالکای بداندیش از شقاوت وز ضلالصد گمانت بود در پیغامبریمبا چنین برهان و این خلق کریمصد هزاران معجزه دیدی ز منصد خیالت میفزود و شک و ظناز خیال و وسوسه تنگ آمدیطعن بر پیغامبریام میزدیگرد از دریا بر آوردم عیانتا رهیدیت از شر فرعونیانز آسمان چل سال کاسه و خوان رسیدوز دعاام جوی از سنگی دویداین و صد چندین و چندین گرم و سرداز تو ای سرد آن توهم کم نکردبانگ زد گوسالهای از جادویسجده کردی که خدای من تویآن توهمهات را سیلاب بردزیرکی باردت را خواب بردچون نبودی بد گمان در حق اوچون نهادی سر چنان ای زشتخوچون خیالت نامد از تزویر اووز فساد سحر احمقگیر اوسامریی خود که باشد ای سگانکه خدایی بر تراشد در جهانچون درین تزویر او یکدل شدیوز همه اشکالها عاطل شدیگاو میشاید خدایی را بلافدر رسولیام تو چون کردی خلافپیش گاوی سجده کردی از خریگشت عقلت صید سحر سامریچشم دزدیدی ز نور ذوالجلالاینت جهل وافر و عین ضلالشه بر آن عقل و گزینش که تراستچون تو کان جهل را کشتن سزاستگاو زرین بانگ کرد آخر چه گفتکاحمقان را این همه رغبت شکفتزان عجبتر دیدهایت از من بسیلیک حق را کی پذیرد هر خسیباطلان را چه رباید باطلیعاطلان را چه خوش آید عاطلیزانک هر جنسی رباید جنس خودگاو سوی شیر نر کی رو نهدگرگ بر یوسف کجا عشق آوردجز مگر از مکر تا او را خوردچون ز گرگی وا رهد محرم شودچون سگ کهف از بنی آدم شودچون ابوبکر از محمد برد بوگفت هذا لیس وجه کاذبچون نبد بوجهل از اصحاب درددید صد شق قمر باور نکرددردمندی کش ز بام افتاد طشتزو نهان کردیم حق پنهان نگشتوانک او جاهل بد از دردش بعیدچند بنمودند و او آن را ندیدآینهٔ دل صاف باید تا درووا شناسی صورت زشت از نکو
Further episodes of Ganj e Hozour Programs
Further podcasts by Parviz Shahbazi
Website of Parviz Shahbazi