Ganj e Hozour audio Program #378 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۳۷۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمت(PDF) ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۹۷۶

شد جادوی حرام و حق ز جادوی بری بر تو حرام نیست که محبوب ساحری
می‌بند و می‌گشا که همین است جادوی
می‌بخش و می‌ربا که همین است داوری
دریا بدیده‌ایم که در وی گهر بود
دریا درون گوهر کی کرد باوری
سحر حلال آمد بگشاد پر و بال
افسانه گشت بابل و دستان سامری
همیان زر نهاده و معیوب می‌خرد
ای عاشقان کی دید که شد ماه مشتری
امروز می‌گزید ز بازار اسپ او
اسپان پشت ریش و یدک‌های لاغری
گفتم که اسب مرده چنین راه کی برد
گفتا که راه ما نتوان شد به لمتری
کشتی شکسته باید در آبگیر خضر
کشتی چو نشکنی تو نه کشتی که لنگری
دنیا چو قنطره‌ست گذر کن چو پا شکست
با پای ناشکسته از این پول نگذری
زیرا رجوع ضد قدوم است و عکس او است
فرمان ارجعی را منیوش سرسریمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، سطر ۳۱۸۹ای برادر دانک شه‌زاده توی
در جهان کهنه زاده از نوی
کابلی جادو این دنیاست کو
کرد مردان را اسیر رنگ و بو
چون در افکندت دریغ آلوده روذ
دم به دم می‌خوان و می‌دم قل اعوذ
تا رهی زین جادوی و زین قلق
استعاذت خواه از رب الفلق
زان نبی دنیات را سحاره خواند
کو به افسون خلق را در چه نشاند
هین فسون گرم دارد گنده پیر
کرده شاهان را دم گرمش اسیر
در درون سینه نفاثات اوست
عقده‌های سحر را اثبات اوست
ساحرهٔ دنیا قوی دانا زنیست
حل سحر او به پای عامه نیست
ور گشادی عقد او را عقلها
انبیا را کی فرستادی خدا
هین طلب کن خوش‌دمی عقده‌گشا
رازدان یفعل الله ما یشا
هم‌چو ماهی بسته است او به شست
شاه زاده ماند سالی و تو شصت
شصت سال از شست او در محنتی
نه خوشی نه بر طریق سنتی
فاسقی بدبخت نه دنیات خوب
نه رهیده از وبال و از ذنوب
نفخ او این عقده‌ها را سخت کرد
پس طلب کن نفخهٔ خلاق فرد
تا نفخت فیه من روحی ترا
وا رهاند زین و گوید برتر آ
جز به نفخ حق نسوزد نفخ سحر
نفخ قهرست این و آن دم نفح مهرمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۴۹۸ندای ارجعی بشنو به آب زندگی بگرو
درآ در آب و خوش می‌رو به آب و گل چه می‌پایی
به جان و دل شدی جایی که نی جان ماند و نی دل
به پای خود شدی جایی که آن جا دست می‌خایی
ز خورشید ازل زر شو به زر غیر کمتر رو
که عشق زر کند زردت اگر چه سیم سیماییمولوی، مثنوی، دفتر اول، سطر ۵۶۶پنبه اندر گوش حس دون کنید
بند حس از چشم خود بیرون کنید
پنبهٔ آن گوش سر گوش سرست
تا نگردد این کر آن باطن کرست
بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید
تا خطاب ارجعی را بشنوید

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi