Ganj e Hozour audio Program #401 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۴۰۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۸۴۵عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهانمیان راه پیش آمد نوازش کرد چون شاهانگرفته جام چون مستان در او صد عشوه و دستانبه پیشم داشت جام می که گر میخواره‌ای بستانمنور چون رخ موسی مبارک چون که سینامشعشع چون ید بیضا مشرح چون دل عمرانهلا این لوح لایح را بیا بستان از این موسیمکش سر همچو فرعونان مکن استیزه چون هامانبدو گفتم که ای موسی به دستت چیست آن گفت اینیکی ساعت عصا باشد یکی ساعت بود ثعبانز هر ذره جدا صد نقش گوناگون بدید آیدکه هر چه بوهریره را بباید هست در انبانبه دست من بود حکمش به هر صورت بگردانمکنم زهراب را دارو کنم دشوار را آسانزنم گاهیش بر دریا برآرم گرد از دریازنم گاهیش بر سنگی بجوشد چشمه حیوانگه آب نیل صافی را به دشمن خون نمودم مننمودم سنگ خاکی را به عامه گوهر و مرجانبه چشم حاسدان گرگم بر یعقوب خود یوسفبر جهال بوجهلم محمد پیش یزدان دانگلاب خوش نفس باشد جعل را مرگ و جان کندنجلاب شکری باشد به صفرایی زیان جانبه ظاهر طالبان همراه و در تحقیق پشتاپشتیکی منزل در اسفل کرد و دیگر برتر از کیوانمثال کودک و پیری که همراهند در ظاهرولیک این روزافزون است و آن هر لحظه در نقصانچه جام زهر و قند است این چه سحر و چشم بند است اینکه سرگردان همی‌دارد تو را این دور و این دورانجهان ثابت است و تو ورا گردان همی‌بینیچو برگردد کسی را سر ببیند خانه را گردانمقام خوف آن را دان که هستی تو در او ایمنمقام امن آن را دان که هستی تو در او لرزانچو عکسی و دروغینی همه برعکس می بینیچو کردی مشورت با زن خلاف زن کن ای نادانزن آن باشد که رنگ و بو بود او را ره و قبلهحقیقت نفس اماره‌ست زن در بنیت انساننصیحت‌های اهل دل دوی نحل را ماندپر از حلوا کند از لب ز فرش خانه تا سارانزهی مفهوم نامفهوم زهی بیگانه همدلزهی ترشی به از شیرین زهی کفری به از ایمانخمش کن که زبان دربان شده‌ست از حرف پیمودنچو دل بی‌حرف می گوید بود در صدر چون سلطانبتاب ای شمس تبریزی به سوی برج‌های دلکه شمس مقعد صدقی نه چون این شمس سرگردان

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi