Ganj e Hozour audio Program #433 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۴۳۳ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره  ۲۰۵چند گریزی ز ما چند روی جا به جاجان تو در دست ماست همچو گلوی عصاچند بکردی طواف گرد جهان از گزافزین رمه پر ز لاف هیچ تو دیدی وفاروز دو سه‌ای زحیر گرد جهان گشته گیرهمچو سگان مرده گیر گرسنه و بی‌نوامرده دل و مرده جو چون پسر مرده شواز کفن مرده ایست در تن تو آن قبازنده ندیدی که تا مرده نماید تو راچند کشی در کنار صورت گرمابه رادامن تو پرسفال پیش تو آن زر و مالباورم آنگه کنی که اجل آرد فناگویی که زر کهن من چه کنم بخش کنمن به سما می‌روم نیست زر آن جا رواجغد نه‌ای بلبلی از چه در این منزلیباغ و چمن را چه شد سبزه و سرو و صبامولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت شماره ۴۵۱۰ذوق آزادی ندیده جان اوهست صندوق صور میدان اودایما محبوس عقلش در صوراز قفس اندر قفس دارد گذرمنفذش نه از قفس سوی عُلادر قفس‌ها می‌رود از جا به جادر نُبی انْ اسْتَطَعْتُمْ فَانْفُذُوااین سخن با جن و انس آمد ز هوگفت منفذ نیست از گردونتانجز به سلطان و به وحی آسمانگر ز صندوقی به صندوقی روداو سمایی نیست صندوقی بودفُرجه صندوق نَو نَو مُسْکِرستدر نیابد کو به صندوق اندرستمولوی، دیوان شمس، غزل شماره  ۱۷۵۰تلخی نکند شیرین ذقنمخالی نکند از می دهنمعریان کندم هر صبحدمیگوید که بیا من جامه کنمدر خانه جهد مهلت ندهداو بس نکند پس من چه کنماز ساغر او گیج است سرماز دیدن او جان است تنمتنگ است بر او هر هفت فلکچون می رود او در پیرهنماز شیره او من شیردلمدر عربده‌اش شیرین سخنممی گفت که تو در چنگ منیمن ساختمت چونت نزنممن چنگ توام بر هر رگ منتو زخمه زنی من تن تننمحاصل تو ز من دل برنکنیدل نیست مرا من خود چه کنممولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت شماره  ۲۵۵۱گفت پیغمبر مر آن بیمار رااین بگو کِای سهل‌ْکُن دشوار راآتِنا فی دار دُنیانا حَسَنآتِنا فی دار عُقْبانا حَسَنراه را بر ما چو بستان کن لطیفمنزل ما خود تو باشی ای شریفمؤمنان در حشر گویند ای ملکنَی که دوزخ بود راه مَشْتَرَک؟مؤمن و کافر برو یابد گذارما ندیدیم اندرین ره دود و نارنک بهشت و بارگاه ايمنیپس کجا بود آن گذرگاه دَنی؟پس مَلَک گوید که آن رَوْضهٔ خُضَرکه فلان جا دیده‌اید اندر گذَردوزخ آن بود و سیاستگاه سختبر شما شد باغ و بستان و درختچون شما این نفس دوزخ‌خوی راآتشی گبر فتنه‌جوی راجهدها کردید و او شد پر صفانار را کشتید از بهر خداآتش شهوت که شعله می‌زدیسبزهٔ تقوی شد و نور هدیآتش خشم از شما هم حلم شدظلمت جهل از شما هم علم شدآتش حرص از شما ایثار شدو آن حسد چون خار بد گلزار شدچون شما این جمله آتشهای خویشبهر حق کشتید جمله پیش پیشنفس ناری را چو باغی ساختیداندرو تخم وفا انداختیدبلبلان ذکر و تسبیح اندروخوش سرایان در چمن بر طرف جوداعی حق را اجابت کرده‌ایددر جحیم نفس آب آورده‌ایددوزخ ما نیز در حق شماسبزه گشت و گلشن و برگ و نوا

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi