Ganj e Hozour audio Program #471 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۴۷۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی PDF متن نوشته شده برنامه با فرمت  PDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۵۸رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان رافروبُرید ساعدها برای خوب کنعان راچو آمد جان جان جان نشاید برد نام جانبه پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان رابُدَم بی‌عشق گمراهی درآمد عشق ناگاهیبُدَم کوهی شدم کاهی برای اسب سلطان رااگر تُرکست و تاجیکست بدو این بنده نزدیکستچو جان با تن ولیکن تن نبیند هیچ مر جان راهلا یاران که بخت آمد گه ایثار رخت آمدسلیمانی به تخت آمد برای عَزل شیطان رابجه از جا چه می‌پایی چرا بی‌دست و بی‌پایینمی‌دانی ز هدهد جو ره قصر سلیمان رابکن آن جا مناجاتت بگو اسرار و حاجاتتسلیمان خود همی‌داند زبان جمله مرغان راسخن بادست ای بنده کند دل را پراکندهولیکن اوش فرماید که گرد آور پریشان رامولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت شماره ۳۱تو خلیل وقتی ای خورشیدْهُشاین چهار اَطیارِ ره‌زن را بکُشزانک هر مرغی ازینها زاغ‌وَشهست عقل عاقلان را دیده‌کَشچار وصف تن چو مرغان خلیلبِسمِلِ ایشان دهد جان را سَبیلای خلیل اندر خلاص نیک و بدسر ببرشان تا رهد پاها ز سَدکُل توی و جملگان اجزای توبر گشا که هست پاشان پای تواز تو عالم روح زاری می‌شودپشت صد لشکر سواری می‌شودزانک این تن شد مقام چار خُونامشان شد چار مرغ فتنه‌جوخلق را گر زندگی خواهی ابدسر ببُر زین چار مرغ شوم بَدبازشان زنده کن از نوعی دگرکه نباشد بعد از آن زیشان ضررچار مرغ معنویِّ راه‌زنکرده‌اند اندر دل خلقان وطنچون امیر جمله دلهای سَوِیاندرین دور ای خلیفهٔ حق تویسر ببُر این چار مرغ زنده راسَر مَدی کن خلق ناپاینده رابَطّ و طاوسست و زاغست و خروساین مثال چار خُلق اندر نُفوسبَطّ حرصست و خروس آن شهوتستجاه چون طاوس و زاغ اُمنیّتستمُنْیَتَش آن که بود اومیدسازطامع تَأبید یا عمر درازبَطّ حرص آمد که نُوكش در زمیندر تر و در خشک می‌جوید دَفینیک زمان نبود مُعطَّل آن گلونشنود از حُکم جز اَمرِ کُلُواهم‌چو یغماجیست خانه می‌کَنَدزود زود انبان خود پُر می‌کنداندر انبان می‌فشارد نیک و بددانه‌های دُرّ و حَبّات نخَودتا مبادا یاغیی آید دگرمی‌فشارد در جَوال او خشک و تروقت تنگ و فرصت اندک، او مَخُوفدر بغل زد هر چه زودتر بی‌وقوفلیک مؤمن ز اعتماد آن حیاتمي كند غارت به مَهْل و با اَناتايمن ست از فوت و از یاغی که اومی‌شناسد قهر شه را بر عَدُوايمن ست از خواجه‌تاشان دگرکه بیایندش مزاحم صَرفه‌بَرعدل شه را دید در ضبط حَشَمکه نیارد کرد کس بر کس ستملاجرم نشتابد و ساکن بوداز فَواتِ حَظِّ خود آمِن بودبس تَأنّی دارد و صبر و شکیبچشم‌ْسیر و مُؤثِرست و پاک‌جیبکین تَأنّی پرتو رحمان بودوان شتاب از هَزّهٔ شیطان بودزانک شیطانش بترساند ز فقربارگیر صبر را بکشد به عَقْراز نُبی بشنو که شیطان در وعیدمی‌کند تهدیدت از فقر شدیدتا خوری زشت و بری زشت و شتابنی مروّت نی‌تَأنّی نی ثوابلاجرم کافر خورد در هفت بطندین و دل باریک و لاغر زَفت بطن

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi