Ganj e Hozour audio Program #503 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۵۰۳ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۲۸بیار آن که قرین را سوی قرین کشدافرشته را ز فلک جانب زمین کشدابه هر شبی چو محمد به جانب معراجبُراق عشق ابد را به زیر زین کشدابه پیش روح نشین زان که هر نشست تو رابه خلق و خوی و صفت‌های همنشین کشداشراب عشق ابد را که ساقیش روح استنگیرد و نکشد ور کشد چنین کشدابرو بدزد ز پروانه خوی جانبازیکه آن تو را به سوی نور شمع دین کشدارسید وحی خدایی که گوش تیز کنیدکه گوش تیز به چشم خدای بین کشداخیال دوست تو را مژده وصال دهدکه آن خیال و گمان جانب یقین کشدادر این چهی تو چو یوسف خیال دوست رسنرسن تو را به فلک‌های برترین کشدابه روز وصل اگر عقل ماندت گویدنگفتمت که چنان کن که آن به این کشدا؟بجه بجه ز جهان همچو آهوان از شیرگرفتمش همه کان است کان به کین کشدابه راستی برسد جان بر آستان وصالاگر کژی به حریر و قَز کژین کشدابکش تو خار جفاها از آن که خارکشیبه سبزه و گل و ریحان و یاسمین کشدابنوش لعنت و دشنام دشمنان پی دوستکه آن به لطف و ثناها و آفرین کشدادهان ببند و امین باش در سخن داریکه شه کلید خزینه بر امین کشدامولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۹۵۱در بیان این حدیث کی انَّ لرَبِّکُمْ فی ایّامِ دَهْرکُم نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّ ضُوا لَهاهمانا خدای شما در طول روزگاران شما، دمهای خوشبویی دارد، پس خود را در معرض آن قرار دهید.Verily, your Lord hath, during the days of your time, certain breathings: oh, address yourselves to (receive) them.گفت پیغمبر: که نَفْحَتهای حقاندرین ایام می‌آرد سَبَقگوش و هُش دارید این اوقات رادر ربایید این چنین نفحات رانَفحه آمد مر شما را دید و رفتهر که را می‌خواست جان بخشید و رفتنفحهٔ دیگر رسید، آگاه باشتا ازین هم وانمانی، خواجه‌تاشجان آتش یافت زو آتش کُشیجان مرده یافت از وی جنبشیجان ناری یافت از وی انطِفامرده پوشید از بقای او قباتازگی و جنبش طوبیست اینهمچو جنبشهای حیوان، نیست اینگر در افتد در زمین و آسمانزهره‌هاشان آب گردد در زمانخود ز بیم این دم بی‌مُنتَهاباز خوان: فَأبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَهاورنه خود اَشْفَقْنَ مِنْها چون بُدی؟گرنه از بیمش دل کُه خون شدی؟دوش دیگر لَون این می‌داد دستلقمهٔ چندی درآمد ره ببستبهر لقمه گشته لقمانی گرووقت لقمانست ای لقمه برواز هوای لقمهٔ این خارخاراز کف لقمان برون آرید خاردر کف او خار و سایه‌ش نیز نیستلیکتان از حرص آن تمییز نیستخار دان آن را که خرما دیده‌ایزانک بس نان کور و بس نادیده‌ایجان لقمان که گلستان خداستپای جانش خستهٔ خاری چراست؟اشتر آمد این وجود خارخوارمصطفی‌زادی برین اشتر سواراشترا تنگ گُلی بر پشت تستکز نسیمش در تو صد گلزار رستمیل تو سوی مُغیلانست و ریگتا چه گل چینی ز خار مرده ریگ؟ای بگشته زین طلب از کو بکوچند گویی کین گلستان کو و کو؟پیش از آن کین خار پا بیرون کنیچشم تاریکست جولان چون کنی؟آدمی کو می‌نگنجد در جهاندر سر خاری همی گردد نهانمصطفی آمد که سازد همدمیکَلِّمینی یا حُمَیْرا کَلِّمیای حُمیرا اندر آتش نِه تو نعلتا ز نعل تو شود این کوه، لعلاین حمیرا لفظ تأنیث ست و جاننام تأنیثش نهند این تازیانلیک از تأنیث جان را باک نیستروح را با مرد و زن اشراک نیستاز مؤنث وز مذکر برترستاین نی آن جانست کز خشک و ترستاین نه آن جانست کافزاید ز نانیا گهی باشد چنین گاهی چنانخوش کننده‌ست و خوش و عین خوشیبی خوشی نبود خوشی ای مُرْتَشیچون تو شیرین از شکر باشی بودکان شکر گاهی ز تو غایب شود؟چون شکر گردی ز بسياری وفاپس شکر کی از شکر باشد جدا؟عاشق از خود چون غذا یابد رحیقعقل آنجا گم شود گم ای رفیقعقل جزوی عشق را مُنْکِر بودگرچه بنماید که صاحب‌سِر بودزیرک و داناست اما نیست نیستتا فرشته لا نشد آهرمنیستاو بقول و فعل یار ما بودچون بحکم حال آیی لا بودلا بود چون او نشد از هست نیستچونک طَوْعاً لا نشد کُرْها بسیستجان کمالست و ندای او کمالمصطفی گویان: اَرِحْنا یا بِلالای بلال افراز بانگ سَلسلتزان دمی کاندر دمیدم در دلتزان دمی کادم از آن مدهوش گشتهوش اهل آسمان بیهوش گشتقرآن کریم، سوره احزاب، آیه ۷۲إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًاترجمه فارسیهمانا ما امانت[خويش]  را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، آنها از برداشتن آن تن زدند و حالت وجد آميخته با بيم پیدا کردند. انسان این امانت را برداشت، او ستمکار و نادان است.ترجمه انگلیسی We did indeed offer the Trust to the heavens and the Earth and the Mountains; but they refused to undertake it, being afraid thereof: but man undertook it: He was indeed unjust and foolish.

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi