Ganj e Hozour audio Program #521 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۵۲۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامه 
مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۲۸۷۷

بر یکی بوسه حقستت که چنان می‌لرزی
ز آنک جان است و پی دادن جان می‌لرزی
از دم و دمدمه، آیینه دل تیره شود
جهت آینه بر آینه دان می‌لرزی
این جهان روز و شب از خوف و رجا لرزان است
چونک تو جان جهانی، چو جهان می‌لرزی
چون قماشات تو اندر همه بازار که راست
سزدت گر جهت سود و زیان می‌لرزی
تا که نخجیر تو از بیم تو خود چون لرزد
که تو صیادی و با تیر و کمان می‌لرزی
تو به صورت مهی اما به نظر مریخی
قاصد کشتن خلقی چو سنان می‌لرزی
گه پی فتنه گری چون می خم می‌جوشی
گه چو اعضای غضوب از غلیان می‌لرزی
دل چو ماه از پی خورشید رخت دق دارد
تو چرا همچو دل اندر خفقان می‌لرزی؟
به لطف جان بهاری تو و سرسبزی باغ
باز چون برگ تو از باد خزان می‌لرزی
خلق چون برگ و تو باد و همه لرزان تواند
ظاهرا صف شکنی و به نهان می‌لرزی
قصر شکری که به تو هر کی رسد شکر کند
سقف صبری تو که از بار گران می‌لرزی
چون کُه قاف یقین راسخ و بی‌لرزه بود
در گمانی تو مگر که چو کمان می‌لرزی
دم فروکش هله ای ناطق ظنّی و خمش
کز دم فال زنان، همچو زنان می‌لرزی

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۵۲۱

پس به صورت عالم اصغر توی
پس به معنی عالم اکبر توی

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi