Ganje Hozour audio Program #558 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۵۵۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتاریخ اجرا: ۱ جون ۲۰۱۵ ـ ۱۲ خرداد ۱۳۹۴PDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۷۵۸در وصالت چرا بیاموزمدر فراقت چرا بیاموزم؟یا تو با درد من بیامیزییا من از تو دوا بیاموزممی گریزی ز من که نادانمیا بیامیزی یا بیاموزمپیش ازین ناز و خشم می کردمتا من از تو جدا بیاموزمچون خدا با توست در شب و روزبعد ازین از خدا بیاموزمدر فراقت سزای خود دیدمچون بدیدم سزا بیاموزمخاک پای تو را به دست آرمتا از او کیمیا بیاموزمآفتاب تو را شوم ذرهمعنی وَالضُّحی بیاموزمکهربای تو را شوم کاهیجذبه کهربا بیاموزماز دو عالم دو دیده بردوزماین من از مصطفی بیاموزمسِرّ مازاغ و ماطَغی را منجز ازو از کجا بیاموزمدر هوایش طواف سازم تاچون فلک در هوا بیاموزمبند هستی فروگشادم تاهمچو مه بی‌قبا بیاموزمهمچو ماهی زره ز خود سازمتا به بحر آشنا بیاموزمهمچو دل خون خورم که تا چون دلسیر بی‌دست و پا بیاموزمدر وفا نیست کس تمام استادپس وفا از وفا بیاموزمختمش این شد که خوش لقای منیاز تو خوش خوش لقا بیاموزممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۷۴صد هزاران دام و دانه‌ است ای خداما چو مرغان حریص بی‌نوادم به دم ما بستهٔ دام نویمهر یکی گر باز و سیمرغی شویممی‌رهانی هر دمی ما را و بازسوی دامی می‌رویم ای بی‌نیازما درین انبار گندم می‌کنیمگندم جمع آمده گُم می‌کنیممی‌نیندیشیم آخِر ما به هوشکین خَلَل در گندم است از مکر موشموش تا انبار ما حفره زده ستوز فنش انبار ما ویران شده استاول ای جان دفع شر موش کنوانگهان در جمع گندم جوش کنبشنو از اخبار آن صَدر صُدورلا صَلوةَ تَمَّ ِالّا بِالْحُضور*گر نه موشی دزد در انبار ماستگندم اعمال چل ساله کجاست؟ریزه‌ریزه صدق هر روزه چراجمع می‌ناید درین انبار ما؟بس ستارهٔ آتش از آهن جهیدو آن دل سوزیده پَذْرفت و کشیدلیک در ظلمت یکی دزدی نهانمی‌نهد انگشت بر استارگانمی‌کشد استارگان را یک به یکتا که نفروزد چراغی از فلکگر هزاران دام باشد در قدمچون تو با مایی نباشد هیچ غم* حدیث نبوی: نماز(عبادت) بدون حضور کامل نیست.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۴۵۸دیدم همه عالم را نقش در گرمابهای برده تو دستارم هم سوی تو دست آرمهر جنس سوی جنسش زنجیر همی‌دردمن جنس کیم کاینجا در دام گرفتارم؟مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۲۹۸چیز دیگر ماند اما گفتنشبا تو روحُ الْقُدُس گوید بی مَنَشنى تو گویی هم به گوش خویشتننى من و نى غیر من ای هم تو منهمچو آن وقتی که خواب اندر رویتو ز پیش خود به پیش خود شویبشنوی از خویش و پنداری فلانبا تو اندر خواب گفته ست آن نهانتو یکی تو نیستی ای خوش رفیقبلکه گردونی ودریای عمیقآن تُوِ زَفتت که آن نهصد تُو استقُلزم ست و غَرقه گاه صد تو استخود چه جای حد بیداری ست و خوابدم مزن وَاللهُ اَعْلَم بِالصَّوابقرآن کریم، سوره الضحى(۹۳)، آيه ۱وَالضُّحَىٰ (١)وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ (٢)مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ (٣)وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَىٰ (٤)وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ (٥)أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ (٦)وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ (٧)وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ (٨)فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ (٩)وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ (١٠)وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (١١)ترجمه فارسیقسم به روشنایی روز.و به شب، آن دم كه آرام گيرد.كه پروردگارت نه تو را فرونهاده و نه دشمن داشته است.و مسلما آخرت براى تو بهتر از دنياست.و به زودی پروردگارت آنقدر به تو ببخشد که خشنود شوی.مگر نه این است که تو را يتيم يافت و پناهت داد؟و مگر نه این است که راه گم کرده ات یافت و راهت بنمود؟و مگر نه این است که تو را نیازمند يافت و بى‌نياز كرد؟حال که چنین است يتيم را خوار مدار.و با سائل خشونت مكن و از خود مران.و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.ترجمه انگلیسی.By the Glorious Morning LightAnd by the Night when it is still.Thy Guardian-Lord hath not forsaken thee, nor is He displeased.And verily the Hereafter will be better for thee than the present.And soon will thy Guardian-Lord give thee (that wherewith) thou shalt be well-pleased.Did He not find thee an orphan and give thee shelter (and care)?And He found thee wandering, and He gave thee guidance.And He found thee in need, and made thee independent.Therefore, treat not the orphan with harshness,Nor repulse the petitioner (unheard),But the bounty of the Lord - rehearse and proclaim!قرآن کریم، سوره (۵۳) نجم، آیه ۱۷مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ.ترجمه فارسیچشم او نلغزید و طغیان نکرد.ترجمه انگلیسی(His ) sight never swerved, nor did it go wrong.مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۵۲زاغ ایشان گر بصورت زاغ بودبازْهِمّت آمد و مازاغ بودمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۵۶طوطی ایشان ز قند آزاد بودکز درون قند ابد رویش نمود

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi