Ganje Hozour audio Program #597 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۵۹۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۴ تاریخ اجرا: ۲۹ فوریه ۲۰۱۶ ـ ۱۱ اسفند  PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهAll Poems, PDF Formatمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۷۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 2796, Divan e Shamsای که جان‌ها خاک پایت صورت اندیش(۱) آمدیدست بر در نه درآ، در خانه خویش آمدینیست بر هستی شکستی، گرد چون انگیختی؟چون تو پس کردی جهان چونی چو واپیش آمدی؟در دو عالم قاعده نیش است وآنگه ذوق نوشتو ورای هر دو عالم نوش بی‌نیش آمدیخویش را ذوقی بود، بیگانه را ذوق نویهم قدیمی هم نوی، بیگانه و خویش آمدیبر دل و جان قلندر ریش و مرهم هر دو توفقر را ای نور مطلق، مرهم و ریش آمدیکیش(۲) هفتاد و دو ملت جمله قربان تواندتا تو شاهنشاه، با قربان(۳) و با کیش آمدیای که بر خوان فلک با ماه همکاسه شدی(۴)ماه را یک لقمه کردی، کافتابیش آمدیعقل و حس مهتاب را کی گَز(۵) تواند کرد، لیکداندی خورشید بی‌گز، کز مهان بیش آمدیعشق شمس الدین تبریزی که عید اکبر(۶) استکی تو را قربان کند چون لاغری میش آمدیمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۴۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line #43آفتاب معرفت را نقل نیستمشرق او غیر جان و عقل نیستخاصّه خورشید کمالی، کآن سری استروز و شب کردار او روشن‌گری استمَطْلَع(۷) شمس آی گر اسکندریبعد از آن هرجا روی نیکو فری قرآن کریم، سوره کهف (۱۸)، آیه ۹۰Quran, Sooreh Kahf (#18), Line #90حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا.ترجمه فارسیFarsi Translationتا اینکه به طلوع گاه خورشید رسید و مشاهده کرد که آن، بر قومی که در برابر آن پوششی برای آنان نگذاشته بودیم می تافت.حافظ، دیوان غزلیات، غزل شمارهٔ ۱۸۴Hafez Poem (Qazal) # 184, Divan e Qazaliatجنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنهچون ندیدند حقیقت ره افسانه زدندابوسعید ابوالخیر، تکه ۲۹Aboosaied Abolkheir Poems, Tekke # 29عاشقی خواهی که تا پایان بریبس که بپسندید باید ناپسندزشت باید دید و انگارید خوبزهر باید خورد و انگارید قندتوسنی(۸) کردم ندانستم همیکز کشیدن سخت‌تر گردد کمندابوسعید ابوالخیر، تکه ۲۱Aboosaied Abolkheir Poems, Tekke # 21ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوستزُنّار(۹) نابریده و ایمانت آرزوستدر هیچ وقت خدمت مردی نکرده‌ایو آنگه نشسته صحبت مردانت آرزوستمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۲۵۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 6, Line #2257نک خیال آن فقیرم بی‌ریاعاجز آورد از بیا و از بیابانگ او تو نشنوی، من بشنومزانکه در اسرار همراز وی امطالب گنجش مبین خود گنج اوستدوست کی باشد به معنی غیر دوست؟سجده خود را می‌کند هر لحظه اوسجده پیش آینه‌ست از بهر روگر بدیدی ز آینه او یک پشیزبی‌خیالی، زو نماندی هیچ چیزهم خیالاتش هم او فانی شدیدانش او محو نادانی شدیدانشی دیگر ز نادانی ماسر برآوردی عیان که: اِنّی اَنَا*اُسْجُدواالادَم ندا آمد همی**کآدم اید و خویش بینیدش دمیاَحْوَلی(۱۰) از چشم ایشان دور کردتا زمین شد عین چرخ لاژوردلا اِلهَ گفت و اِلّا الله گفتگشت لا اِلّا الله و وحدت شکفتآن حبیب و آن خلیل با رَشَد(۱۱)وقت آن آمد که گوش ما کشدسوی چشمه که دهان زینها بشوآنچه پوشیدیم از خلقان مگوور بگویی خود نگردد آشکارتو به قصد کشف گردی جُرم‌دارلیک من اینک بریشان می‌تنمقایِل(۱۲) این سامِع(۱۳) این هم منمصورت درویش و نقش گنج گورنج کیش‌اند این گروه از رنج گوچشمهٔ راحت بریشان شد حراممی‌خورند از زهر قاتل جام‌ جامخاکها پر کرده دامن می‌کَشَندتا کنند این چشمه‌ها را خُشک‌بَند(۱۴)کی شود این چشمهٔ دریا مددمُکْتَبَس(۱۵) زین مشت خاک نیک و بد؟لیک گوید: با شما من بسته‌امبی‌شما من تا ابد پیوسته‌امقوم معکوس‌اند اندر مُشْتَهی'(۱۶)خاک‌خوار و آب را کرده رهاضد طبع انبیا دارند خلقاژدها را مُتَّکا(۱۷) دارند خلقچشم‌بند ختم چون دانسته‌ای؟***هیچ دانی از چه دیده بسته‌ای؟بر چه بگشادی بدل این دیده‌هایک به یک بِئسَ الْبَدَل(۱۸) دان آن تو رالیک خورشید عنایت تافته‌ستآیِسان(۱۹) را از کرم در یافته‌ستنرد بس نادر ز رحمت باختهعین کفران را انابت ساختههم ازین بدبختی خلق آن جوادمنفجر کرده دو صد چشمهٔ وَداد(۲۰)غنچه را از خار سرمایه دهدمهره را از مار پیرایه دهداز سواد شب برون آرد نهاروز کف مُعْسِر(۲۱) برویاند یَسار(۲۲)آرد سازد ریگ را بهر خلیلکوه با داود گردد هم رَسیل(۲۳)کوه با وحشت در آن ابر ظُلَم(۲۴)بر گشاید بانگ چنگ و زیر و بمخیز ای داود از خلقان نَفیر(۲۵)ترک آن کردی عوض از ما بگیر* قرآن کریم، سوره قصص (۲۸)، آیه ۳۰-۳۲Quran, Sooreh Ghesas (#28), Line #30-32فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (٣٠)وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ ۖ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ (٣١)اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ ۖ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ (٣٢)ترجمه فارسیFarsi Translationپس چون نزد آن آتش آمد از کرانه راست آن وادی، در آن خجسته جایگاه از آن درخت ندا داده شد به اینکه: موسیا! منم خداوند یگانه، پروردگار جهانیان!و [فرمود:] «عصاى خود را بيفكن.» پس چون ديد آن مِثْل مارى مى‌جنبد، پشت كرد و برنگشت. «اى موسى، پيش آى و مترس كه تو در امانى.»«دست خود را به گريبانت ببر تا سپيد بى‌گزند بيرون بيايد، و [براى رهايى ] از اين هراس بازويت را به خويشتن بچسبان. اين دو [نشانه‌] دو برهان از جانب پروردگار تو است [كه بايد] به سوى فرعون و سران [كشور] او [ببرى‌]، زيرا آنان همواره قومى نافرمانند.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۸۸۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line #2880گفت پیغامبر که آواز خدامی‌رسد در گوش من همچون صدامُهر در گوش شما بنهاد حقتا به آواز خدا نارد سَبَق(۲۶)نک صریح آواز حق می‌آیدمهمچو صاف از دُرد(۲۷) می‌پالایدمهمچنانکه موسی از سوی درختبانگ حق بشنید کای مسعودبختاز درخت اِنّی اَنَا الله می‌شنیدبا کلام انوار می‌آمد پدیدچون ز نور وحی در می‌ماندندباز نو سوگندها می‌خواندندچون خدا سوگند را خواند سپرکی نهد اسپر ز کف پیکارگر؟باز پیغمبر به تکذیب صریحقد کَذِبتُمْ گفت با ایشان فصیح** قرآن کریم، سوره بقره (۲)، آیه ۳۴Quran, Sooreh Baghareh (#2), Line #34وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ترجمه فارسیFarsi Translationو آن گاه که به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده آرید، سجده آوردند مگر ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید و از کافران شد.** قرآن کریم، سوره اعراف (۷)، آیه ۱۱Quran, Sooreh Araaf (#7), Line # 11وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ. ترجمه فارسیFarsi Translationو به راستی که شما را آفریدیم و نقش تان زدیم. سپس به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده آرید. سجده آوردند مگر ابلیس که از سجده آوران نگردید.** قرآن کریم، سوره کهف (۱۸)، آیه ۵۰Quran, Sooreh Kahf (#18), Line # 50وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ ۚ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا.ترجمه فارسیFarsi Translationو آنگاه که به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده آرید. جملگی سجده آوردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش سرکشی کرد. آیا او و فرزندانش را به جای من به دوستی می گیرید و حال آنکه  آنان دشمن شمایند؟! ستمکاران چه جایگزین بدی دارند!** قرآن کریم، سوره اسراء (۱۷)، آیه ۶۱Quran, Sooreh Asraa (#17), Line # 61وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا. ترجمه فارسیFarsi Translationو آنگاه که به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده آرید. جملگی سجده آوردند مگر ابلیس که گفت: آیا بر کسی سجده آرم که او را از گِل آفریده ای؟!** قرآن کریم، سوره طه (۲۰)، آیه ۱۱۶Quran, Sooreh Tahaa (#20), Line # 116وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ.ترجمه فارسیFarsi Translationو آنگاه که به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده آرید. جملگی سجده آوردند مگر ابلیس که ابا کرد.مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۹۹۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line #2997آن گُرُه بابات را بوده عِدی'(۲۸)در خطاب اُسجُدوا کرده اِبا(۲۹)آن گرفتی آن ما انداختیحق خدمتهای ما نشناختیاین زمان ما را و ایشان را عیاندر نگر بشناس از لحن و بیاننیم شب چون بشنوی رازی ز دوستچون سخن گوید سحر دانی که اوستور دو کس در شب خبر آرد تو راروز از گفتن شناسی هر دو رابانگ شیر و بانگ سگ در شب رسیدصورت هر دو ز تاریکی ندیدروز شد چون باز در بانگ آمدندپس شناسدشان ز بانگ آن هوشمندمَخْلَص(۳۰) این که دیو و روح عرضه‌دارهر دو هستند از تَتمّهٔ اختیار*** قرآن کریم، سوره بقره (۲)، آیه ۷Quran, Sooreh Baghareh (#2), Line # 7خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ .ترجمه فارسیFarsi Translationخداوند در دلها و شنوایی شان مُهر بنهاده است. و بر چشمان شانپرده ای است و آنان را عذابی است بزرگ.(۱) صورت اندیش: اندیشیدن و تبدیل به صورت شدن، تبدیل هوشیاری به فرم از طریق اندیشیدن، متّصل به صورت، مانند صور مادی(۲) کیش: آيين، تیردان، ترکش(۳) قربان: دوالی که در ترکش دوزند و در گردن اندازند.(۴) همکاسه شدن: همنشین شدن، مصاحب شدن(۵) گَز کردن: اندازه گرفتن(۶) عید اکبر: عید قربان(۷) مَطْلَع: محل طلوع(۸) توسن: وحشی، رام‌نشده(۹) زُنّار:‌ کمربندی که مسیحیان به ‌حکم مسلمانان بر کمر می‌بسته‌اند تا از مسلمانان بازشناخته شوند(۱۰) اَحْوَلی: لوچی (لوچ بودن)، دوبینی(۱۱) رَشَد: هدایت شدن، از گمراهی درآمدن(۱۲) قایِل: گوینده(۱۳) سامِع: شنونده(۱۴) خُشک‌بَند: بستن زخم بدون دوا و مرهم. در اینجا به معنی مسدود کردن و خشکاندن چشمه است.(۱۵) مُکْتَبَس: به خاک انباشته، مدفون(۱۶) مُشْتَهی': آرزو، خواسته(۱۷) مُتَّکا: تکیه گاه(۱۸) بِئسَ الْبَدَل: بدیلی ناپسند است(۱۹) آیِس: نا امید(۲۰) وَداد: دوستی(۲۱) مُعْسِر: فقیر(۲۲) یَسار: فراخی نعمت، ثروت(۲۳) رَسیل: هم آواز، همراه. جمع: رَسایل(۲۴) ظُلَم: جمع ظُلمَة، ظلمت(۲۵) نَفیر:‌ رمنده، دور شونده(۲۶) نارد سَبَق: دسترسی پیدا نکند(۲۷) دُرد: آنچه از مایعات خصوصاً شراب ته‌نشین شود و در ته ظرف جا بگیرد(۲۸) عِدی': دشمنان(۲۹) اِبا: خودداری کردن از انجام کاری، امتناع کردن(۳۰) مَخْلَص: خلاصه کلام

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi