Ganje Hozour audio Program #707 - a podcast by Parviz Shahbazi

from 2021-01-31T22:10:42.023393

:: ::

برنامه صوتی شماره ۷۰۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی ۱۳۹۷ تاریخ اجرا:  ۱۶ آوریل ۲۰۱۸ ـ ۲۸ فروردینPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهAll Poems, PDF Formatمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۱۰۱ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 3101, Divan e Shamsکسی که باده خورَد بامداد زین ساقیخمارِ چشمِ خوشش بین و فهم کن باقیبه ناشتاب، سعادت مرا رسید شتابچنانکه کعبه بیاید به نزدِ آفاقی(۱)بیا، حیاتِ همه ساقیان بپیما زودشرابِ لعلِ خداییِّ خاصِ رَوّاقی(۲)هزار جامِ پر از زهر داده بود فراقرسید معدنِ تَریاق(۳) و کرد تَریاقیبیا، که دولتِ نو یافت از تو بختِ جوانبیا که خِلعَتِ(۴) نو یافت از تو مشتاقیچگونه خنده بپوشم؟ انارِ خندانمنبات و قند نتاند نمود سُمّاقی(۵)تویی که جفت کنی هر یتیم را به مرادکه هیچ جفت نداری، به مَکرُمَت(۶)، طاقی(۷)جهانِ لهو و لَعِب(۸) کودکانه باده دهدز توست مستیِ بالِغ(۹)، که زَفت(۱۰) سَغراقی(۱۱)به گردِ خانه دل مارِ غم همی‌گرددبکَند دیده ماران زمرّدِ راقی(۱۲)برآ در آینه شو، یا ز پیشِ چشمم دورکه زنگِ قیصرِ روم و عَدُوِّ اَحداقی(۱۳)نماید آینه‌ام عکسِ روی و قانع نیستصُوَر(۱۴) نماید و بخشد مَزید(۱۵) بَرّاقی(۱۶)از این گذر کن، کامروز تا به شب عیش استخراب و مست دریدیم دَلقِ(۱۷) زَرّاقی(۱۸)بریز بر سر و ریشش سبوی می امروزهر آنکه دم زند از عقل و خوب اخلاقیچراغِ قصرِ جهان قیصرِ منست امروزبه برقِ عارِضِ رومی و چشمِ قَفچاقی(۱۹)به بادِ باده پراکنده گشت ابرِ سخنفرست باده بی‌ابر را که رزّاقی(۲۰)*****آفاق: جهان هستی، وجود، عالم ذهن و هر چه بوسیله فکر نمایانده می شود.آفاقی: بیرونی، خارجی، منسوب به آفاق و ذهناَنْفُسْ: جمع نفس به معنی هشیاری، جان و روحاَنْفُسی: مربوط به هشیاری، فضای بی نهایت درون*****من ذهنی: فکر و عمل بعدی چیه؟خواستن و انتظار کشیدن.خوشبختی و زندگی در چیز یا اتفاق بعدی…و تعیین آن و اقدام برای رسیدن به آن…*****من ذهنی، با هشیاری جسمی، مدام در پی چیز یا اتفاق بعدی و بعدی و بعدی… است و هشیاری حضور ر، که حالت نهایی و طبیعی انسان است، نمی شناسد. و اشتباهاً فکر می کند که با انباشته کردن انجام دادن ها و نتایج، به مقصد آزادی و وحدت با خدا خواهد رسید. نتیجه این روش طی راه پایان ناپذیر خواستن و انتظار کشیدن است.مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۴۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 540اسبِ همّت، سوی اختر تاختیآدمِ مسجود را نشناختیآخر آدم زاده ای ای ناخَلَف(۲۱)چند پنداری تو پستی را شَرَفمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۷۷۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 778بت شکستن، سهل باشد، نیک سهلسهل دیدن نفس را، جهل است، جهلمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۰۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 808کاندر ایمان، خلق عاشق ‌تر شدنددر فنای جسم، صادق‌ تر شدندمولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۱۸۲ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Robaaee)# 182, Divan e Shamsای جانِ جهان جان و جهان باقی نیستجز عشق قدیم شاهد و ساقی نیستبر کعبهٔ نیستی طوافی داردعاشق چو ز کعبه است آفاقی نیستمولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۱۰۶۵ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Robaaee)# 1065, Divan e Shamsآن تاق که نیست جفتش اندر آفاقبا بنده بباخت تاق و جفتی به وِفاق(۲۲)پس گفت مرا که: تاق خواهی یا جفتگفتم: به تو جفت و از همه عالم تاقمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۶۱۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 616گر بپرّانیم تیر*، آن نه ز ماستما کمان و تیراندازش خداست* قرآن کریم، سوره انفال (۸)، آیه ۱۷Quran, Sooreh Anfaal(#8), Line #17… وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ … … و هنگامی که تیر پرتاب کردی، تو پرتاب نکردی، بلکه خدا پرتاب کرد …مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۶۸۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 3686هر چه جز عشقِ خدای اَحسَن(۲۳) استگر شِکَر خواری است، آن جان کندن استمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۶۸۳ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1683, Divan e Shamsمن که حیران ز ملاقاتِ توامچون خیالی ز خیالاتِ توامبه مراعات کنی دلجوییاُه(۲۴) که بی‌دل ز مراعاتِ توامذاتِ من نقشِ صفاتِ خوشِ توستمن مگر خود صفتِ ذاتِ توامگر کَرامات(۲۵) ببخشد کرمتمو به مو لطف و کراماتِ توامنقش و اندیشه من از دمِ توستگویی الفاظ و عباراتِ توامگاه شه بودم و گاهت بندهاین زمان هر دو نِیَم، ماتِ توامدل زُجاج(۲۶) آمد و نورت مِصباح(۲۷)منِ بی‌دل شده مِشکاتِ(۲۸) توامای مهندس، که تو را لوحم(۲۹) و خاکچون رقم محوِ تو وِ اثباتِ توامچه کنم ذکر؟ که من ذکرِ توامچه کنم رای(۳۰)؟ که رایاتِ(۳۱) توامسَنُریهِم شد و فی اَنْفُسِهِم**هم توام خوان که ز آیاتِ توام** قرآن کریم، سوره فصّلت(۴۱)، آیه ۵۳Quran, Sooreh Fosselat(#41), Line #53سَنُرِيهِمْ(۳۲) آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ(۳۳) لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ(۳۴) بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌبه زودی نشانه های خود را در آفاق (در ذهن و بیرون) و در اَنْفُسْ (در فضای درون)  (انسانها)، به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه (ناظر) است.مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۴۹۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 498تا ز زهر و از شِکَر در نگذریکی ز وحدت، وز یکی، بویی بری؟مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۲۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 525این جهان، خود حبسِ جان های شماستهین رَوید آن سو که صحرای شماستاین جهان، محدود آن، خود بی حد استنقش و صورت پیشِ آن معنی سَد استمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۳۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 530با چنین غالب خدواندی، کسیچون نمیرد؟ گر نباشد او خَسی(۳۵)مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۷۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 577گفت و گوی ظاهر آمد چون غبارمدتی خاموش خو کن، هوش دارمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۶۷۴ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1674, Divan e Shamsلااِله اندر پیِ اِلَا الَله استهمچو لا ما هم به الاّ می رویمقُلْ تَعالُوا(۳۶) آیتیست از جذبِ حقما به جذبه حق تعالی می رویممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۰۳۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 1034آدمی را دشمن پنهان، بسی استآدمی با حَذَر، عاقل کسی استخلق پنهان، زشتشان و خوب شانمی‌زند در دل، بهر دم کوب شان(۱) آفاقی: منسوب به آفاق، دور و بیگانه(۲) رَوّاقی: پاکی، صافی(۳) تَریاق: ترکیبی از داروهای مسکّن و مخدّر که در طبّ قدیم به‌عنوان ضد درد و ضد سم به کار می‌رفته، پادزهر، تریاک(۴) خِلعَت: جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود(۵) سُمّاقی: منسوب به سُمّاق، معرب سُماک، گیاهی که میوه آن مزه ترش دارد، ترشی(۶) مَکرُمَت: بزرگی، کرم، جوانمردی(۷) طاق: مقابل جفت، فرد، یکتا، بی مانند(۸) لهو و لَعِب: طرب و بازی و عشرت و شادی و سرگرمی(۹) بالِغ: تمام و کامل(۱۰) زَفت: بزرگ، عظیم(۱۱) سَغراق: کوزۀ لوله‌دار سفالی یا چینی، کوزۀ شراب(۱۲) زمرّدِ راقی: زمرّدِ افسون کننده، زمرّدِ خالص. قدما معتقد بودند که زمرّد چشم افعی را کور می کند(۱۳) اَحداق: جمع حَدَقه، سیاهیهای چشم. عَدُوِّ اَحداقی یعنی تو چون زنگی، دشمن قیصر روم و مردمک دیدگانی(۱۴) صُوَر: جمع صورت، نقش ها(۱۵) مَزید: زیاد شونده(۱۶) بَرّاق: بسیار درخشنده، تابان(۱۷) دَلق: خرقه، پوستین، جامۀ درویشی(۱۸) زَرّاقی: ریاکاری، حیله گری(۱۹) قَفچاقی: منسوب به ترکان قَبچاق که در شمال دریاچه خزر ساکن بودند.(۲۰) رزّاق: رزق‌دهنده، روزی‌دهنده، از نام ها ی خداوند(۲۱) ناخَلَف: فرومایه بد نژاد و بد سرشت و بدکار(۲۲) وِفاق: سازگاری(۲۳) اَحسَن: خوب ‌تر، نیکو تر، بهتر(۲۴) اُه: از ادات تعجب، علامت تعجب(۲۵) کَرامات: جمع کرامت، چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد(۲۶) زُجاج: شیشه(۲۷) مِصباح: چراغ(۲۸) مِشکات: منفذ و جایی که در آن چراغ بگذارند(۲۹) لوح: قطعه‌ای پهن که در مکتب‌خانه‌ها بر آن می‌نوشتند، هر چیز پهن(۳۰) رای: عقیده، نظر، اندیشه، قضاوت(۳۱) رایات: جمع رایت، و رایت به معنی علامت نصب‌شده در جایی و علم و پرچم است(۳۲) سَنُرِی: قطعاً نشان خواهیم داد.(۳۳) حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ: تا اینکه روشن و آشکار گردد.(۳۴) أَوَلَمْ يَكْفِ: آیاکافی نیست؟(۳۵) خَس: انسان پست، فرومایه، ناکس(۳۶) قُلْ تَعالُوا: بگو بیایید، در آغاز چندین آیه از قرآن آمده است. از جمله آیه ۶۱ سوره آل عمران************************تمام اشعار برنامه بر اساس فرمت سایت گنج نما برای جستجوی آسانمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۱۰۱ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 3101, Divan e Shamsکسی که باده خورد بامداد زین ساقیخمارِ چشم خوشش بین و فهم کن باقیبه ناشتاب سعادت مرا رسید شتابچنانکه کعبه بیاید به نزد آفاقیبیا حیات همه ساقیان بپیما زودشراب لعل خدایی خاص رواقیهزار جام پر از زهر داده بود فراقرسید معدن تریاق و کرد تریاقیبیا که دولت نو یافت از تو بخت جوانبیا که خلعت نو یافت از تو مشتاقیچگونه خنده بپوشم انارِ خندانمنبات و قند نتاند نمود سماقیتویی که جفت کنی هر یتیم را به مرادکه هیچ جفت نداری به مکرمت طاقیجهان لهو و لعب کودکانه باده دهدز توست مستی بالغ که زفت سغراقیبه گرد خانه دل مار غم همی‌گرددبکند دیده ماران زمرد راقیبرآ در آینه شو یا ز پیش چشمم دورکه زنگ قیصر روم و عدو احداقینماید آینه‌ام عکس روی و قانع نیستصور نماید و بخشد مزید براقیاز این گذر کن کامروز تا به شب عیش استخراب و مست دریدیم دلق زراقیبریز بر سر و ریشش سبوی می امروزهر آنکه دم زند از عقل و خوب اخلاقیچراغ قصر جهان قیصر منست امروزبه برق عارِض رومی و چشم قفچاقیبه باد باده پراکنده گشت ابر سخنفرست باده بی‌ابر را که رزاقی*****آفاق: جهان هستی، وجود، عالم ذهن و هر چه بوسیله فکر نمایانده می شود.آفاقی: بیرونی، خارجی، منسوب به آفاق و ذهناَنْفُسْ: جمع نفس به معنی هشیاری، جان و روحاَنْفُسی: مربوط به هشیاری، فضای بی نهایت درون*****من ذهنی: فکر و عمل بعدی چیه؟خواستن و انتظار کشیدن.خوشبختی و زندگی در چیز یا اتفاق بعدی…و تعیین آن و اقدام برای رسیدن به آن…*****من ذهنی، با هشیاری جسمی، مدام در پی چیز یا اتفاق بعدی و بعدی و بعدی… است و هشیاری حضور ر، که حالت نهایی و طبیعی انسان است، نمی شناسد. و اشتباهاً فکر می کند که با انباشته کردن انجام دادن ها و نتایج، به مقصد آزادی و وحدت با خدا خواهد رسید. نتیجه این روش طی راه پایان ناپذیر خواستن و انتظار کشیدن است.مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۴۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 540اسب همت سوی اختر تاختیآدم مسجود را نشناختیآخر آدم زاده ای ای ناخلفچند پنداری تو پستی را شرفمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۷۷۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 778بت شکستن سهل باشد نیک سهلسهل دیدن نفس را جهل است جهلمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۰۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 808کاندر ایمان خلق عاشق ‌تر شدنددر فنای جسم صادق‌ تر شدندمولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۱۸۲ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Robaaee)# 182, Divan e Shamsای جان جهان جان و جهان باقی نیستجز عشق قدیم شاهد و ساقی نیستبر کعبهٔ نیستی طوافی داردعاشق چو ز کعبه است آفاقی نیستمولوی، دیوان شمس، رباعی شماره ۱۰۶۵ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Robaaee)# 1065, Divan e Shamsآن تاق که نیست جفتش اندر آفاقبا بنده بباخت تاق و جفتی به وِفاقپس گفت مرا که تاق خواهی یا جفتگفتم به تو جفت و از همه عالم تاقمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۶۱۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 616گر بپرانیم تیر آن نه ز ماستما کمان و تیراندازش خداست* قرآن کریم، سوره انفال (۸)، آیه ۱۷Quran, Sooreh Anfaal(#8), Line #17… وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ … … و هنگامی که تیر پرتاب کردی، تو پرتاب نکردی، بلکه خدا پرتاب کرد …مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۶۸۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 3686هر چه جز عشق خدای احسن استگر شکر خواری است آن جان کندن استمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۶۸۳ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1683, Divan e Shamsمن که حیران ز ملاقات توامچون خیالی ز خیالات توامبه مراعات کنی دلجوییاه که بی‌دل ز مراعات توامذات من نقش صفات خوش توستمن مگر خود صفت ذات توامگر کرامات ببخشد کرمتمو به مو لطف و کرامات توامنقش و اندیشه من از دم توستگویی الفاظ و عبارات توامگاه شه بودم و گاهت بندهاین زمان هر دو نیم مات توامدل زجاج آمد و نورت مصباحمن بی‌دل شده مشکات توامای مهندس که تو را لوحم و خاکچون رقم محو تو و اثبات توامچه کنم ذکر که من ذکر توامچه کنم رای که رایات توامسنریهم شد و فی انفسهم**هم توام خوان که ز آیات توام** قرآن کریم، سوره فصّلت(۴۱)، آیه ۵۳Quran, Sooreh Fosselat(#41), Line #53سَنُرِيهِمْ(۳۲) آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ(۳۳) لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ(۳۴) بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌبه زودی نشانه های خود را در آفاق (در ذهن و بیرون) و در اَنْفُسْ (در فضای درون)  (انسانها)، به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه (ناظر) است.مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۴۹۸Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 498تا ز زهر و از شکر در نگذریکی ز وحدت وز یکی بویی بریمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۲۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 525این جهان خود حبس جان های شماستهین روید آن سو که صحرای شماستاین جهان محدود آن خود بی حد استنقش و صورت پیش آن معنی سد استمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۳۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 530با چنین غالب خدواندی کسیچون نمیرد گر نباشد او خسیمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۷۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 577گفت و گوی ظاهر آمد چون غبارمدتی خاموش خو کن هوش دارمولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۶۷۴ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1674, Divan e Shamsلااله اندر پی الا الله استهمچو لا ما هم به الا می رویمقل تعالوا آیتیست از جذب حقما به جذبه حق تعالی می رویممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۰۳۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book # 1, Line # 1034آدمی را دشمن پنهان بسی استآدمی با حذر عاقل کسی استخلق پنهان زشتشان و خوب شانمی‌زند در دل بهر دم کوب شان

Further episodes of Ganj e Hozour Programs

Further podcasts by Parviz Shahbazi

Website of Parviz Shahbazi