قسمت ششم - ابیات 93 تا 116 - a podcast by Ali Erfanian

from 2019-02-19T18:30

:: ::

  


دست بگشاد و کنارانش گرفت


همچو عشق اندر دل و جانش گرفت


دست و پیشانیش بوسیدن گرفت


وز مقام و راه پرسیدن گرفت


پرس پرسان می‌کشیدش تا بصدر


گفت گنجی یافتم آخر بصبر


گفت ای نور حق و دفع حرج


معنی‌الصبر مفتاح الفرج


ای لقای تو جواب هر سئوال


مشکل از تو حل شود بی‌قیل و قال


ترجمانی هرچه ما را در دلست


دستگیری هر که پایش در گلست


مرحبا یا مجتبی یا مرتضی


ان تغب جاء القضا ضاق الفضا


انت مولی‌القوم من لا یشتهی


قد ردی کلا لئن لم ینته


چون گذشت آن مجلس و خوان کرم


دست او بگرفت و برد اندر حرم


قصهٔ رنجور و رنجوری بخواند


بعد از آن در پیش رنجورش نشاند


رنگ روی و نبض و قاروره بدید


هم علاماتش هم اسبابش شنید


گفت هر دارو که ایشان کرده‌اند


آن عمارت نیست ویران کرده‌اند


بی‌خبر بودند از حال درون


استعیذ الله مما یفترون


دید رنج و کشف شد بروی نهفت


لیک پنهان کرد وبا سلطان نگفت


رنجش از صفرا و از سودا نبود


بوی هر هیزم پدید آید ز دود


دید از زاریش کو زار دلست


تن خوشست و او گرفتار دلست


عاشقی پیداست از زاری دل


نیست بیماری چو بیماری دل


علت عاشق ز علتها جداست


عشق اصطرلاب اسرار خداست


عاشقی گر زین سر و گر زان سرست


عاقبت ما را بدان سر رهبرست


هرچه گویم عشق را شرح و بیان


چون به عشق آیم خجل باشم از آن


گرچه تفسیر زبان روشنگرست


لیک عشق بی‌زبان روشنترست


چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت


چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت


عقل در شرحش چو خر در گل بخفت


شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت


آفتاب آمد دلیل آفتاب


گر دلیلت باید از وی رو متاب



---

Send in a voice message: https://anchor.fm/jazire-masnavi/message

Further episodes of مثنوی خوانی | Masnavi Khani

Further podcasts by Ali Erfanian

Website of Ali Erfanian